Sunday, February 24, 2013

در پوست ببر / مجید نفیسی؛ چاپ نخست 1348


«بیش از آن‌چه مردم زبان را بسازند، زبان مردم را می‌سازد.»
ـ گوته

چگونگی آفرینش شعر:

در پوست ببر - مجید نفیسی
 "با شاخ گوزنی آکنده از ماده‌ی رنگین، دست از منبعی الهام شده، اندام گاومیش را در حرکتی تند رسم کرد. ماده‌ی رنگین با فشارهوای دهان، گاو را نجات داد.
   سرشار از حیات ناگهانی؛ چه شد؟ چه بود که دست را این چنین قدرت داد؟ سازنده‌ی یک لحظه، بندی‌‌ی یک دم. آفرینش هنری چنین پا گرفت.
   اما، انسان بدوی از تجربه‌ی شخصی‌ی خود مایه می‌گرفت، و حال آن‌که انسان شهرنشین، تجربه‌ی «ناخودآگاه قومی» را در پسِ سر دارد. جهان برای آن‌یک، از خود آغاز می‌شد و این‌یک را از آتشِ جهانْ تنها اخگری‌ست."

                                                                   شعر به عنوان یک ساخت/ مجید نفیسی/ ۱۳۵۰/ ص۹۲
 


   نه آن‌طور که در تهران؛ اما شبیه به رشت، شیراز و شهرهای جنوب خوزستان و چند جای دیگر؛ شاعران اصفهان هم دوره‌ی باشکوهی داشته‌اند که نام‌هاشان یا هرگز شنیده نشد؛ یا شنیده شد و از یاد رفت. از دوران شعر و داستان اصفهان و چاپ جُنگ اصفهان و دوران درخشش گلشیری و حقوقی و دیگرانی که پرکارتر بودند و ردپایشان بر ادبیات محونشدنی‌ست؛ تا شاعرانی مانند کیوان قدرخواه و حسین مزاجی و دیگرانی که ـ بیشتر به‌واسطه‌ی ماندن در اصفهان ـ هنوز هم آن‌طور که باید شناخته ‌نشده‌اند. مجید نفیسی از آن دوران است: متولد ۱۳۳۰ است و در ۱۴ سالگی به تشویق محمد حقوقی در دفتر اول جُنگ اصفهان دو شعر چاپ می‌کند. شعرهایی که یک سال پیش‌تر، یعنی در ۱۳ سالگی سروده بود. در ۱۵ سالگی سیروس طاهباز شعر بلندی از وی را به نام «برای سنگ صبور»، در شماره‌ی ۱۳ مجله‌ی آرش منتشر می‌سازد. هنگام چاپ همان مجله، در چاپخانه فروغ به او می‌رسد و از وی شگفت‌زده می‌شود.