در روايت اوويد، پيگماليون پيكرتراشيست كه پيكرهي زن دلخواهش را ميسازد و به آنچه ساختهست دل ميبازد؛ و به استغاثه از ونوس ميخواهد كه همسري به شكل آن پيكره به او اعطا كند؛ ونوس همان جسم بيجان را جان ميبخشد.
هنر و توهم – ارنست گامبريج
« دوست نادیدهنام کتابی که برایتان می فرستم هست : پرويز اسلامپوردر آخر آن بعنوان شناسنامهی کتاب، عین نوشته را میآورم،
حروفچين محمدرضای باحورصفحهبند احمد بيانیماشینچینی ناصر شیروانیچاپخانهی گیلانمرداد ماه یکهزار و سیسد و چهل ونه
خود کتاب را آقای یدالله رویایی به من امانت داد تا من از آن برای خودم فتوکوپی بگیرم و نظر به اهمیت کتاب که به عقیدهی من، از میان آنچه از اسلامپور به شکل کتاب منتشر شده بهترین کتاب او میباشد، تمام آن را دوباره تایپ کردم. من شیوهی نگارش و فاصلهبندیهای او را رعایت کردهام. امیدوارم که به کارتان بیاید.»
آرش جودکی
« دوست عزيز،تمام بخشی که Les yeux de passant le feu ، (چشمان عابر آتش)، نام دارد، به فرانسه است و ترجمه نيست.من نه صاحب قانونی کتاب هستم و نه هيچ حق ديگری در قبال آن دارم. با خود اسلامپور هم ارتباطی ندارم تا از او سؤال کنم. گويا خود او هم اين کتاب را ندارد. همانطور که برايتان نوشتم، مهمترين کتاب اوست و برای من هم چون شما، خواندنش لذتی وصف ناشدنی داشت، و وقتی سليقهی شما را ديدم، با خودم گفتم ارسالش برای شما بيگمان اسباب خرسندی شما و همهی کسانی که در اين فضای مجازی در جستجوی شاعرانی که مجموعههايشان را در آنجا گذاشتهايد هستند، مهيا میکند.در باب اين صفحات تايپ شده بايد بگويم از آنجا که میخواستم کتاب را بواسطهی فتوکوپی و صحافی عيناً برای خودم و تنی چند از دوستان بازسازی کنم، آنجا که سفيد بوده را سفيد گذاشتهام. چند سال پيش که اين کار را میکردم هنوز نمیدانستم چگونه بايد از نيم فاصله استفاده کرد، يادم نمیآيد آيا بعداً در اصلاحِ کار برآمدم يا نه. پس از اين روست که گاهی «می» استمراری کمی از بقيهی کلمه فاصله دارد. فاصلههای ديگر ميان کلمات رعايت نوع سطربندیِ اسلامپور را میکنند. »
آرش جودکی
آقاي جودكي ي عزيز، لطف داشتند و اين كتاب را – پرويز اسلامپور – برايم ارسال كردند؛ از ايشان بسيار سپاسگزارم و براي رعايت امانت، نامهنگارياي كه بين ما صورت گرفته بود را، از آنجا كه توضيحات ايشان – من كتاب را نديدهام – كافي و كمك كننده بود؛ عينن اينجا آوردم. علاوه بر اين ميخواستم مراتب قدردانيام را از ايشان ابراز كنم. – نامهي دوم، در حقيقت پاسخي بود به پرسشي كه آيا اجازه ميدهيد اين كتاب را به اين فضا بسپارم؟ و آيا كه آن شعر كه در كتاب به زبان فرانسه آمده است، در اصل كتاب چگونه است؟ -با توجه به دانستههاي پيشينيي من، اين كتاب، شمايل عجيبي داشته، همان ابتدا. نام كتاب، نام خود شاعر است و صفحات، شمارهگذاري نشدهاند. آنچه اسلامپور بر ديباچهي كتاب نوشته بدين قرار است :
« اين ده دورهي جداي شعريست. در سطوحي متغير. از جهت زماني و از بعدِ روحاني و ماوراييي دورهها و ويژگيهاي زميني و بستگيي خونيي آموزشها و تجربههاي برخي ديگر.
سطح شبح در سفر پاك كه از انرژيي ميستيك حركت ميگيرد و به اشاره ميرسد. و شعرهاي ايراني مثلن كه تنها فشردن است. فشردن واقعيت به تن. تا جزيي از تو شود. و بعضي هياهويند، هياهو كه فقط نشان بدهد، هنوز زندهيي. »
از اين ده دوره، پنج دورهاش را خواندهام، و توي مجموعهاي كه به صورت گزيده از اشعار اسلامپور جمع كردهام، آوردهام (سطح شبح در سفر پاک، ماران که جمع می شوند تا آتش را تحقیر کنند، نمای بیسطح تغزل، حرکت بیشتاب برای ایثار، شقیقهی سرخ لیلی). اما آن پنج شعر ديگر را نخوانده بودم، و نه هيچ كجا ديده بودم. و بايد اعتراف كنم كه خواندنشان، لذتي از جنس اسارت داشت.نسخهي تايپ شدهاي كه برايم آمد، همانطور كه توضيحاش در بالا هست؛ با نهايت رعايت امانت در بازسپاري بود. فقط فكر كردم، چون كساني شايد كتاب را پرينت ميگيرند، بهتر باشد، شكلاش را با تغييري اندك، در صفحهبنديي نسخهي تايپي و افزودن شماره صفحات لاتين – كه امكان اختلاط اوراق را از بين ببرد – اينجاسپاري كنم (بازهم تاييد ميكنم، هيچ تغييري در آن چيدماني كه نسخهي تايپيي موجود داشت، ندادهام).
" لب اگر تكرار حرفی كند همتنها تظاهرست به
بیمعنایی"
از " لكهی افتاده درآن که بگوید آری" – پرويز اسلامپور
با اين همه اما بازهم سپاسگزارم از آقاي جودكي، كه اين مجال را به ما دادند كه باري ديگر، غرق شويم، آنجاييكه :
"و آنجا همهاش بیماریی پوستیی بیماریی پوستی بود
که نشسته بود و آهنگدار بود
آهنگ مرگ را نمیگویم آهنگ دستش را میگویم
که میانگاشت
میان دو لنگهی در همیشه شكسته میشود"
از "همهاش رفتن" – همين مجموعه
بازسپاریی نخست: بهمن هشتادوشش
1 comment:
این کتاب در کتابخانه ی دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران با امضای تقدیم خود اسلام پور موجود است. جلد کتاب متاسفانه از دست رفته و صحافی شده و بر روی جلد صحافی "سطح شبح در سفر پاک" به عنوان نام کتاب ذکر شده است که البته احتمال دارد صحافی کننده خود این نام را درج کرده باشد.
من هم با شما موافقم که بهترین کتاب اسلام پور است.
Post a Comment