«من
بیشتر علاقهام به قصهها بود تا به نصیحت. در کتابهای مدرسه هرچند صفحه نصف صفحهای
اندرز و پند گذاشته بودند. من همانوقتها
هم از خودم سوال میکردم اگر شنیدن اندرز و پند کافی هست پس چرا هنوز احتیاج به
اندرز و پند هست بعد از هزارسال؟ بعد از، بیشتر، دو، سه، چهارهزارسال، چه میدانم – خیلی
هزارسال.»
از صندوقی در سرداب خانه
قدیمی ما
ابراهیم گلستان
اشاره.
یک.
این داستان نخستینبار
در نشریه فراسو، شماره دوازدهم، زمستان 1389 به چاپ رسید و پستر در روزنامهی عصر
مردم در پنج نوبت در آبان و آذر 1392 بازچاپ شد.
دو.
آیین نگارش این
نسخه از سپارندهست. چنانچه اگر آقای گلستان اصرار دارد بر چسباندن «می» استمراری به
جزء صرف شده و مینویسد «میرفتم»، در اینجا اینطور نوشته شده: «میرفتم». گمان سپارنده
این است که آقای گلستان چون، بهدرستی، طلب یک واژهی واحد از فعل صرف شده با «می»
استمراری میکند، آن «می» را به ادامهی فعل پیوند میزند. سپارنده چنین میپندارد
که استفاده از نیمفاصله، چنین خواستی را برآورده میکند. نکتهی دیگری که گلستان به
آن حساسیت ویژه دارد «ی»ییست که پس «ه» تمامکنندهی کلمه به جای «ءِ» در رسم نگارش فعلی جا افتاده و معمول شده؛
او جایی مینویسد: «گفتم، آقای موید مودب است و فروتن. همچنین ملاحظه کردید در این
نامه فعلها درست و دقیق است، و کسرههای زیر «ه»ها بهصورت «ی» درنمیآیند، کمترین
چشمداشت که از آدمی زبانبفهم میتوانی داشت» (از «یک مقاله و چند استاد»، ابراهیم گلستان،
مجله دنیای سخن). سپارنده این
رسم را تغییر نداد اگرچه باور دارد که آوردن آن «ی» کومککار خواننده است وگرنه
بعید میداند هیچ فارسیخوانی، آن «ی» را همانطور ادا کند که آن را در «یحیا» ادا
میکند (این «ی» کمکی جویده و نزدیک به کسره خوانده میشود و ادا میگردد عمومن). از
آن گذشته، گلستان حرف اضافه را به واژهی بعد میچسباند، مینویسد «ازایران» یا
«درکتاب». سپارنده به خاطر نمیآورد توضیحی در اینباره از آقای گلستان جایی خوانده
باشد، و برای چنین رسمی در معلومات خودش هم دلیل پیدا نمیکند، پس جسارت کرده و
به رسم متداول، حرف اضافه را از واژهی بعدی جدا کرده است.
سه.
دیگر اینکه عکس
روی جلد این داستان از کتاب The Reign Of Terror، نوشتهی ادوارد براون، چاپ شده به تاریخ 1912، توسط Taylor. Garnett. Evans
& Co.؛ برداشته شده که در گرداندهی فارسی این کتاب با عنوان «نامههای
تبریز»، ادوارد براون، ترجمه حسن جوادی، نشر خوارزمی؛ هم آمده است. این عکسیست از دورهی حضور قشون روسها در تبریز در دوران استبداد صغیر محمدعلی شاه. نسبت
عکس با داستان «از صندوقی در سرداب خانه قدیمی ما»، به صحنهی به دار آویختنی برمیگردد
که راوی در تماشای عکسی وصف میکند.
لینک دریافت: از صندوقی در سرداب خانه قدیمی ما (لینک جایگزین)
یک داستان نوشته ابراهیم گلستان
بازسپاری الکترونیکی کتابخانه دو-ال، فروردین 1393
1 comment:
ممنون که دست روی دست نمیگذارین.هم بابت داستان هم بابت اینکه میشه باز کامنت گذاشت سپاس
Post a Comment