اشاره.
«آوازهای
پشت برگها» نخستین دفتر شعر حسین رسائل است. سال ۱۳۴۷، در انتشارات روز چاپ میشود.
رسائل که نقاشی هم میکرد، ابتدا در هنرستان نقاشی پسران تهران تعلیم میبیند، سپس
وارد دانشکدهی هنرهای زیبای تهران میشود و بعدتر نیز ـ حدود سالهای ۱۳۵۰،۵۱ـ
دو، سه سالی به آمریکا میرود و به تحصیل سینما و نقاشی میپردازد. پس از بازگشت
به وطن، به واسطهی کتاب «آوازهای پشت برگها» با فریدون رهنما ـ که آن سالها در
تلویزیون ملی بود ـ آشنا شده و به گروه «ایرانزمین» میپیوندد و زیر نظر رهنما مشغول
پژوهش و فیلمسازی میشود.
پیش
از آن سالها، در حلقهی دوستانی زیست میکند که مهمترین آنها محمدرضا اصلانی
است. دفتر چاپشدهي «آوازها و مقامهها» گزیدهای است از دورههای گوناگون شعریی
شاعر که پس از درگذشت وی، به همت دوست دیرینهاش، محمدرضا اصلانی، در سال ۱۳۸۵
توسط نشر مشکی منتشر گردیده است.
اما
شروع فعالیتهای ادبی رسائل به پیش از سال ۱۳۴۷ باز میگردد. با دوستان و نزدیکان
حلقهای را تشکیل میدهند که همگی فارغالتحصیل دانشکدهی هنرهای زیبا بودند و
شعرهایشان را در سال ۱۳۴۴، در کتابی تحت عنوانِ «شبهای نیمکتی، روزهای باد» چاپ
میکنند. از میان اعضای این گروه میتوان از مهدي سحابي، حسين رسائل، منوچهر صفرزاده،
فرشيد ملكي و قدسي قاضينور نام برد.
«چيزي كه براي ما در آن زمان مساله بود، علاوه بر ايماژيستهاي
انگليسي و فرانسوي، پلاستيسيته تصوير بود. نه اينكه يك تصوير، صرفاً ادبي باشد.
بلكه يك تصوير چگونه يك فضاي ملموس بصري ايجاد كند. من شخصاً روي اين مساله كار ميكردم
و چندان ارتباطي هم با اين گروه نداشتم. هر چند كه دوستشان داشتم. من اصلاً يك شاعر
محفلي نبودم. من با گروهي از بچههای دانشكدهی هنرهاي تزييني بوديم و بعد هم جدا
شديم و همان گروه هم بودند كه كتاب «شبهاي نيمكتي، روزهاي باد» را منتشر كردند.
يعني نفري صد تومان گذاشتند و اين كتاب منتشر شد.].. [ما در سال 45 با نام «موج نو» مواجه شديم. اين
شعرها محصول سالهاي 41 تا 43 است. بهار 44 كتاب «شبهاي نيمكتي...» منتشر شد. من
اصلاً فكر نميكردم كار مدرني انجام ميدهم.» («دیدن جهان مرا منقلب میکند» گفتوگو با محمدرضا
اصلانی/ روزنامهی اعتماد، سه شنبه، 29 شهريور 1390 - شماره 2265)
پس از کتاب «شبهاي نيمكتي...»، دو شعر دیگر از حسین رسائل به نامهای «طرح ۱و
۲»، در «جزوهی شعر» شمارههای ۷و۸، در مهر و آبانِ سال ۱۳۴۵ و زیر نظر اسماعیل
نوریاعلاء چاپ میشود.
اما رسائل در سال ۱۳۴۷ و پس از چاپ کتاب «آوازهای پشت برگها» توجه جامعهي
ادبی و اصحابِ شعر مدرن ایران را به خود جلب میکند: ابتدا دوست نزدیک او، محمدرضا
اصلانی در شمارهی اول «کتابِ روز» در شهریور همان سال، نقدی بر کتاب رسائل مینویسد.(«نقدی بر مجموعهی موج نوئی حسین رسائل با نام آوازهای
پشت برگها»، محمدرضا اصلانی/شمارهی اول کتاب روز، شهریور ۱۳۴۷)
یدالله رویایی در مصاحبهای با مجلهی فردوسی در
همان سال، در معرفی چهرههای درخشان شعرِ «موج نو» و سپس دربارهی «آوازهای پشت
برگها»، چنین میگوید:
«در
بین این نسل چهرههای درخشانی هستند. مثلاً احمدی و الهی و اردبیلی. ]... [و اگر دقیق شویم و بخواهیم از تلاشهای تازهتر
حرف بزنیم، به گروه «شعر دیگر» و در آن میان به پرویز اسلامپور میرسیم.]...[ یا از شخصی به
نام رسائل یاد کنم که کتابی از او دیدم که حکایتی داشت از آن شیفتگی و از آن
اسارت با جرقههایی از به دنبال آن دویدن.» (مجلهی فردوسی، شمارهی ۸۹۶، هفتم بهمن ۱۳۴۷)
اما اسماعیل نوریاعلاء که پیشتر بانیی چاپ
شعرهای رسائل در جزوههای شعر شده بود، در مجلهي بازار ـ که یکی از دو مطبوعهی
شهر رشت تا پیش از انقلاب بود ـ در خلال گفتگویی با شهرام شاهرختاش، چنین به مسئله
اشاره میکنند:
شاهرختاش - «فکر ميکنم
حدفاصلی هست بین شعری که به نثر نوشته شده و قصهای که منثور است. و این تفاوت در ذات
شعر و قصه است. شعری که منثور است همیشه در این خطر است که به صورت قصه یا یک انشاء
و توصیف درآید. مثلاً من بسیاری از مطالب کتاب «آوازهای پشت برگها»ی حسین رسائل را
دارای منطق شعری نمیدانم.» (از گفتگوی اسماعیل نوریاعلاء با شهرام شاهرختاش، مجلهی بازار
رشت، شمارهی ۳۴، بهمن ۱۳۴۷)
دو
ماه بعد اسماعیل نوریاعلاء در کتاب «صور و اسباب... » در بابِ «مشکلسرایی» در
شاخهی نااصیل موج نو مینویسد. او قسمتی از جریان موج نو را به «موج نوِ مشکل» معرفی
میکند و آنها را «اصیل» نمیداند و در توصیف این تقسیمبندیی شخصی، چنین میگوید:
«اگر در شاخهی اصیل موج نو، کوشش در به وجود آوردن وسایل ایجاد
رابطه همچنان برقرار است، در این شاخهی دوم [موج نوی مشکل] شعر به صورت مشکل و نامفهوم
و اصم درآمده و گاه ایجاد رابطه با آن غیرممکن میشود. [...] اولین کسی که در این راه
قدم میزند بیژن الهی است. [...] پس از او میتوان از بهرام اردبیلی، پرویز اسلامپور،
هوتن نجات، حسین رسائل و حمید عرفان نام برد که هر یک در راه این مشکلگوئی به شدت
افراطکارند.» (صور و اسباب در شعر امروز ایران، اسماعیل نوریاعلاء، صص ۳۱۹ - ۳۲۰. انتشارات
بامداد، فروردین ۱۳۴۸)
طرح روی
جلد کتاب اثر منوچهرصفرزاده، مشهور به مشصفر است. مشصفر از شناختهشدهترین
طراحان و نقاشان معاصر است که همچنان پس از 40 سال مشغول به کار است و در طراحی و
نقاشی فیگوراتیو و اکسپرسیونیستی صاحب سبک است. برای فیلم «شطرنج باد»ِ محمدرضا
اصلانی طراحی لباس کرده است. او از دوستان نزدیک حسین رسائل از دوران هنرستان
نقاشی بود و طرح روی جلد «آوازهای پشت برگها» و احتمالن چند کتاب شعر دیگر در آن
سالها، اثر اوست.
به ضمیمهی
بازنشر الکترونیکیی این کتاب، دو عکس پرتره از حسین رسائل که مربوط به سالهای انتهای
دههی 40 شمسی و همزمان با انتشار دفتر «آوازهای پشت برگها»ست، و همچنین دو
تصویر از آثار نقاشیی وی قابل دسترسی است. یکی از نقاشیها مربوط به دورهی مدادرنگیهای
اوست، که امضایش سال 68 است ـ و در گالری نشر نقره در همان سالها نمایشگاهی از آن
دورهی کاری برپا میشود ـ و دیگری مربوط به دورهایست که با الهام از پردههای
نقالی قهوهخانهای و داستانهای مذهبی تصویر شده است. این اثر امضا ندارد ولی
مربوط به نیمهی دوم دههی هفتاد شمسی تا پیش از درگذشت شاعر در سال 81 است.
حسین
رسائل در سال ۱۳۲۱ متولد و در سال ۱۳۸۲ چشم از جهان فروبست.
«اگر
میآمدم ــ همه چیز تمام میشد ــ چون هماکنون که هستم و همه چیز تمام
شده است ــ در هر حال چیزی نخواهد ماند ــ »
خواندنِ «آوازهای پشت برگها» پیش از آنکه ذهن
را به یک وضعیتِ «شعرخوانی» دعوتی باشد، قدمزدن است؛ پیادهروی ست با شاعر، کنار
شاعر، در زیر و سطح بوم نقاشیشدهی او، در کوچههای مدینهی نهچندان فاضلهی
او، که باید آن را در یک شبِ هول، گشت و گشت و دستِ آخر از آن «برای زیارت خدایی
عازم شد»: «و تو داری توی ذهن راه قدم میزنی.»
زبانِ
«آوازهای پشت برگها»،
از حیث نشانهشناسیی روایت، دچار سرگیجههای قدوسی است. شاعر/راوی چنان رسولی
مبعوث، زرتشتگونه از کوه پایین میآید، به راه میافتد و دست خواننده را میگیرد،
میبرد به برهوت خشک سورئالیستیک فانتزیهایش؛ به مهمانی پیامبران در جنگلِ سیاه و
سردِ سیارهای، که درختاناش راه میروند؛ چنان که در شب تولد یوحنا معمدان:
The
popular belief was that the night before the Ivan Kupala's Day (St.John
Baptist's Day) trees would move from place to place and talk among themselves;
animals and even herbs would also talk to each other, because that night they
would obtain magic power. (See more)
«در ماههای سخت پنجره
شبها درخت نمیخوابید
و در کنار چاه قدم میزد»
(آوازهای، پشت برگها، حسین رسائل)
در
تماموقتِ مساحیی این ارض نیمه موات، تمامی عناصر و یافتهها و دیدهها به پیروی
از شاعر برخاسته و با وی قدم زدن همراه میشوند؛ تا خواننده که آخرین رسیدهی این
قافله است، نیز. شعر رسائل پیش از آنکه خوانده شود، به خوانش جهان برمیخیزد و از
خوانش خویش میگریزد. پیچیدگیهای زبان شعری همراه با فرم غیر معمول نوشت و تقطیع
نامعمول بندها و سطرها (نگاه کنید به شیوهی فاصلهگذاریها و خطوط تیرهی فواصل،
به مثابهی پایانبندها) و ارجاعات مدام و مداوم به آرکیتایپها، اسطورهها و
شخصیتهای روایات مذهبی، متن را برخاسته از سیر و سلوکی دقیق و شاعرانه در متون
مذهبی کهن و کتب قدسی معرفی میکند. به نظر میرسد روایاتی از قصصالانبیاء، و
همینطور نسخ کهن تفسیر قرآن، مانند «تفسیر قرآن پاک»، «کشفالاسرار و عدةالابرار»
میبدی (منسوب به متن عربی خواجه عبدالله انصاری)، ترجمهی تاریخ طبری و متونی از
این دست، بیشترین تاثیر را بر ساز و کار دفتر موجود داشته است. به نمونههای
تطبیقی زیر دقت کنید:
«پس یونس علیه السلام بلب کشتی شد و خویشت را
بآب اندر افگند. خدای عز و جل آن ماهی را فرمود که فرو برش» (تاریخ بلعمی)
«ماهیانی که یونس را در یاد داشتند ـ و گوششان
از دعاها پر بود ـ»
(آوازهای، پشت برگها، حسین رسائل)
«و كاروانى آمد پس آبآور خود را فرستادند و دلوش را انداخت گفت مژده اين يك پسر است و او را
چون كالايى پنهان داشتند و خدا به آنچه مىكردند دانا بود» (تفسیر قرآن پاک، به کوشش دکتر علی رواقی)
«و چاه را که قصهی شبهای روشن خود را میخوانَد
و دلو که ــ حکایت یاران رفته را میگوید»
(آوازهای، پشت برگها، حسین رسائل)
«هدهد نازى بكرد و گفت: يا خليفة اللّه، چنين
نشايد، مرا بر جاى علما بايد نشاند تا علم گويم و تو سماع كنى» (تفسیر سورآبادی، ص 124)
«اگر با هدهدی هم میآمدم ــ سرم را به سنگ میکوفتم
ــ تا هیچ نگویم ــ»
(آوازهای، پشت برگها، حسین رسائل)
«و عصايت را بيفكن پس چون آن را همچون مارى
ديد كه مىجنبد پشت گردانيد و به عقب بازنگشت اى موسى مترس كه فرستادگان پيش من
نمىترسند» (قرآن 10:27)
«تو هنوز از مار میترسی ــ»
(آوازهای، پشت برگها، حسین رسائل)
«و تو چه دانی که چیست شب قدر؟» (قرآن، 2:97)
«وَالْعَصْر/ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْر» (قرآن 1-2: 103)
«به عصر
گاهی که درختان تبریزی
برگ برگ
به شب مینشیند ــ»
(آوازهای، پشت برگها، حسین رسائل)
و البته حیف است که این سطر را هم همینجا مرور نکرد:
«به عصر
که چشمهای تو خُسران داردـ»
(بیژن
الهی، به علی)
«آوازهای پشت
برگها» را مثل یک شعر بلند باید خواند. جرقهای است، بر تل خاکستر خاموشی که
دردهای شوخگن بشری را پوشانده است. هنوز هم رد جاندارِ قصیشدهی شعر را بر این
خاموشی دور میتوان یافت که مانده تا امروز، و هنوز داغ است. قدم میزند هنوز و
یگانگی میکند.
«تو دوست منی ــ و
عجیب مزوری ــ او ابلهانه دشمنی میکند ـ»
ارژنگ آقاجری، خردادماه ۱۳۹۳
شعر حسین رسائل
چاپ نخست 1347
بازسپاری نخست تیر 1393- کتابخانه دو-ال
(خوانش چند از شعرهای این مجموعه با صدای ارژنگ آقاجری)
2 comments:
سلام.
من هر بار که کتابها را دانلود ممیکنم نمیتوانم بازشان کنم. ارور میدهد.
میشود رفع اشکال کنید؟ من تا حالا نتوانستم یکیشان را بخوانم.
ممن
چک کردم و فایل مشکلی ندارد دوست من، احتمالن آکربات ریدری که استفاده می کنید ورژن قدیمی است، باید تازه اش را دانلود کنید یا آپدیت کنید
Post a Comment